معنی زدن، وصله کردن، چرم یا پارچه مندرس، پارچه کهنه کهنه, معنی زدن، وصله کردن، چرم یا پارچه مندرس، پارچه کهنه کهنه, معنی xbj، mwgi lcbj، ]ck dا /اc]i kjbcs، /اc]i liji liji, معنی اصطلاح زدن، وصله کردن، چرم یا پارچه مندرس، پارچه کهنه کهنه, معادل زدن، وصله کردن، چرم یا پارچه مندرس، پارچه کهنه کهنه, زدن، وصله کردن، چرم یا پارچه مندرس، پارچه کهنه کهنه چی میشه؟, زدن، وصله کردن، چرم یا پارچه مندرس، پارچه کهنه کهنه یعنی چی؟, زدن، وصله کردن، چرم یا پارچه مندرس، پارچه کهنه کهنه synonym, زدن، وصله کردن، چرم یا پارچه مندرس، پارچه کهنه کهنه definition,